معنی فارسی stop time
B2متوقف کردن زمان، مفهومی است که به آرزو یا حالتی اشاره دارد که در آن شخص میخواهد بلافاصله لحظات خاص را حفظ کند.
To wish for a pause in time to savor special moments.
- IDIOM
example
معنی(example):
کاش میتوانستم زمان را متوقف کنم وقتی با خانوادهام هستم.
مثال:
I wish I could stop time when I'm spending time with my family.
معنی(example):
برخی لحظات آنقدر با ارزش هستند که به نظر میرسد زمان را متوقف میکنند.
مثال:
Some moments are so precious that they feel like they stop time.
معنی فارسی کلمه stop time
:
متوقف کردن زمان، مفهومی است که به آرزو یا حالتی اشاره دارد که در آن شخص میخواهد بلافاصله لحظات خاص را حفظ کند.