معنی فارسی stop-out

B1

دانشجویی که به دلیل غیبت‌های پی در پی از کلاس‌ها، به نظر می‌رسد که از تحصیل دور شده است.

A student who regularly misses classes or is absent from school.

example
معنی(example):

به عنوان یک دانشجو که غیبت داشته، او بسیاری از کلاس‌ها را این ترم از دست داد.

مثال:

As a stop-out, he missed many classes this semester.

معنی(example):

غیبت‌ها می‌تواند بر نمرات شما تأثیر بگذارد اگر مراقب نباشید.

مثال:

Stop-outs can affect your grades if you're not careful.

معنی فارسی کلمه stop-out

: معنی stop-out به فارسی

دانشجویی که به دلیل غیبت‌های پی در پی از کلاس‌ها، به نظر می‌رسد که از تحصیل دور شده است.