معنی فارسی stop-start
B1توقف-شروع، الگویی از فعالیت که شامل توقفها و شروعهای مکرر است، معمولاً به شرایطی اشاره دارد که در آن کارها به طور ناگهانی قطع میشوند و دوباره آغاز میشوند.
A pattern of activity characterized by intermittent stops and starts.
- adjective
adjective
معنی(adjective):
Intermittent; starting and stopping with regularity.
example
معنی(example):
ترافیک توقف-شروع سفر را ناامید کننده کرد.
مثال:
The stop-start traffic made the journey frustrating.
معنی(example):
او رویکرد توقف-شروع در تمریناتش دارد و فقط به طور پراکنده ورزش میکند.
مثال:
He has a stop-start approach to his workouts, only exercising sporadically.
معنی فارسی کلمه stop-start
:
توقف-شروع، الگویی از فعالیت که شامل توقفها و شروعهای مکرر است، معمولاً به شرایطی اشاره دارد که در آن کارها به طور ناگهانی قطع میشوند و دوباره آغاز میشوند.