معنی فارسی stopwork

B2

دستور یا حالتی که در آن فعالیت یک پروژه یا کار به طور موقت یا دائمی متوقف می‌شود.

An order to suspend work activities, often for safety or regulatory reasons.

example
معنی(example):

پیمانکار به دلیل مسائل ایمنی دستور توقف کار صادر کرد.

مثال:

The contractor issued a stopwork order due to safety issues.

معنی(example):

ما مجبور شدیم کار را بر روی پروژه متوقف کنیم تا بودجه بیشتری دریافت کنیم.

مثال:

We had to stopwork on the project until we receive more funding.

معنی فارسی کلمه stopwork

: معنی stopwork به فارسی

دستور یا حالتی که در آن فعالیت یک پروژه یا کار به طور موقت یا دائمی متوقف می‌شود.