معنی فارسی stow/stow
B1قرار دادن یا گذاشتن چیزی به طور منظم و منظم در جایی، به ویژه در فضایی محدود.
To place or store something in a designated space, often in an organized manner.
- VERB
example
معنی(example):
ما باید چمدانها را در محفظه بالای سر قرار دهیم.
مثال:
We need to stow the luggage in the overhead compartment.
معنی(example):
مطمئن شوید که تجهیزات خود را قبل از پرواز قرار دهید.
مثال:
Make sure to stow your equipment before the flight.
معنی فارسی کلمه stow/stow
:قرار دادن یا گذاشتن چیزی به طور منظم و منظم در جایی، به ویژه در فضایی محدود.