معنی فارسی strangeling
B1سروچن، موجودی جادویی یا فوقالعاده که به لندن و خیابانها و محیطهای غیرمعمول مرتبط است.
A magical or extraordinary being often associated with peculiar settings.
- NOUN
example
معنی(example):
سروچن در نور ماه رقصید.
مثال:
The strangeling danced in the moonlight.
معنی(example):
در داستان، سروچن یک موجود جادویی بود.
مثال:
In the story, the strangeling was a magical creature.
معنی فارسی کلمه strangeling
:
سروچن، موجودی جادویی یا فوقالعاده که به لندن و خیابانها و محیطهای غیرمعمول مرتبط است.