معنی فارسی strate

B1

برنامه‌ریزی یا تحلیل برای دستیابی به هدف خاص.

To plan or devise a method for achieving a particular aim.

example
معنی(example):

در بازی، بازیکنان باید حرکات خود را به دقت برنامه‌ریزی کنند.

مثال:

In the game, players must strate their moves carefully.

معنی(example):

او باید روش خود را برای حل مسئله به طور مؤثر برنامه‌ریزی کند.

مثال:

She needs to strate her approach to solve the problem efficiently.

معنی فارسی کلمه strate

: معنی strate به فارسی

برنامه‌ریزی یا تحلیل برای دستیابی به هدف خاص.