معنی فارسی strayer
B1دورشده، فردی است که دائما از راه خود منحرف میشود.
A person who strays or wanders away from the correct or intended path.
- NOUN
example
معنی(example):
یک دورشده ممکن است در مکانهای ناآشنا گم شود.
مثال:
A strayer may lose their way in unfamiliar places.
معنی(example):
دور شدن گاهی میتواند خطرناک باشد.
مثال:
Being a strayer can sometimes be dangerous.
معنی فارسی کلمه strayer
:
دورشده، فردی است که دائما از راه خود منحرف میشود.