معنی فارسی strickenly

B2

به حالتی بسیار متاثر یا نگران به چیزی اشاره دارد.

In a manner that shows great distress or concern.

example
معنی(example):

او با چشمانی متأثر به خبر حادثه نگاه کرد.

مثال:

He looked strickenly at the news of the accident.

معنی(example):

زمانی که او پیام را رساند، چهره‌اش به شدت جدی بود.

مثال:

Her expression was strickenly serious when she delivered the message.

معنی فارسی کلمه strickenly

: معنی strickenly به فارسی

به حالتی بسیار متاثر یا نگران به چیزی اشاره دارد.