معنی فارسی stridden
B2 /ˈstɹɪdən/عبور کردن یا قدم برداشتن با گامهای بلند و مطمئن.
The past participle of 'stride'; to have walked with long, decisive steps.
- verb
verb
معنی(verb):
To walk with long steps.
معنی(verb):
To stand with the legs wide apart; to straddle.
معنی(verb):
To pass over at a step; to step over.
معنی(verb):
To straddle; to bestride.
example
معنی(example):
او با اعتماد به نفس از میدان عبور کرده بود.
مثال:
He had stridden across the field with confidence.
معنی(example):
آنها با اشتیاق به سمت خط پایان گام برداشتند.
مثال:
They had stridden eagerly toward the finish line.
معنی فارسی کلمه stridden
:
عبور کردن یا قدم برداشتن با گامهای بلند و مطمئن.
