معنی فارسی stridulates
B2جیرجیر کردن، صدا تولید کردن به وسیلهٔ اصطکاک دو قسمت بدن یا اشیا.
To make a shrill sound by rubbing body parts together; often used in reference to insects.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a high-pitched chirping, grating, hissing, or squeaking sound, as male crickets and grasshoppers do, by rubbing certain body parts together.
example
معنی(example):
جیرجیرک برای جذب جفت خود جیرجیر می‌کند.
مثال:
The cricket stridulates to attract a mate.
معنی(example):
برخی حشرات برای ارتباط با دیگران در گونه خود جیرجیر می‌کنند.
مثال:
Some insects stridulate to communicate with others in their species.
معنی فارسی کلمه stridulates
:
جیرجیر کردن، صدا تولید کردن به وسیلهٔ اصطکاک دو قسمت بدن یا اشیا.
