معنی فارسی stridling

B2

سرگردانی بین دو یا چند وظیفه یا نقش، به ویژه در زمینه زندگی شخصی و حرفه‌ای.

Navigating between multiple roles or responsibilities at the same time, often implying a sense of balancing.

example
معنی(example):

در نقش‌های مختلف سرگردان بودن می‌تواند برای بسیاری از افراد چالش‌برانگیز باشد.

مثال:

Stridling between roles can be challenging for many people.

معنی(example):

او با Grace، مسئولیت‌های شغلی و خانوادگی خود را در دست داشت.

مثال:

She was stridling her career and family responsibilities with grace.

معنی فارسی کلمه stridling

: معنی stridling به فارسی

سرگردانی بین دو یا چند وظیفه یا نقش، به ویژه در زمینه زندگی شخصی و حرفه‌ای.