معنی فارسی stridulate
B1 /stɹɪdjʊˈleɪʃ(ə)n/به صدا درآوردن نوعی صدا در حشرات با سایش دو بخش بدن به هم.
To make a shrill sound by rubbing body parts together, typically found in insects.
- verb
verb
معنی(verb):
To make a high-pitched chirping, grating, hissing, or squeaking sound, as male crickets and grasshoppers do, by rubbing certain body parts together.
example
معنی(example):
حشرات معمولاً برای جذب جفت، صدا تولید میکنند.
مثال:
Insects often stridulate to attract mates.
معنی(example):
او میتوانست صدای جیرجیرکها را در شب بشنود.
مثال:
He could hear the crickets stridulating at night.
معنی فارسی کلمه stridulate
:
به صدا درآوردن نوعی صدا در حشرات با سایش دو بخش بدن به هم.
