معنی فارسی stringhalted

B2

حالت درد یا اختلال در حرکت که باعث می‌شود فرد یا حیوان به طرز غیرطبیعی راه برود.

A condition affecting the gait of an animal, often demonstrated by awkward movement.

example
معنی(example):

اسب دچار حمله سیمی بود و باعث می‌شد که به طرز ناشایستی حرکت کند.

مثال:

The horse was stringhalted, causing it to move awkwardly.

معنی(example):

او در طول مسابقه متوجه راه رفتن دچار حمله سیمی حیوان شد.

مثال:

He noticed the stringhalted gait of the animal during the race.

معنی فارسی کلمه stringhalted

: معنی stringhalted به فارسی

حالت درد یا اختلال در حرکت که باعث می‌شود فرد یا حیوان به طرز غیرطبیعی راه برود.