معنی فارسی strit

B1

سختی، فشار یا چالش در یک موقعیت.

A term referring to difficulty or challenge in a situation.

example
معنی(example):

سختی سگ باعث شد آسان‌تر او را تربیت کنیم.

مثال:

The strit of the dog made it easy to train him.

معنی(example):

او هنگام بالا رفتن از تپه یک سختی خفیف احساس کرد.

مثال:

She felt a slight strit while hiking uphill.

معنی فارسی کلمه strit

: معنی strit به فارسی

سختی، فشار یا چالش در یک موقعیت.