معنی فارسی stroam
B1گشت و گذار کردن به بیهدف در مکانها، اغلب بهصورت غیررسمی.
To roam or wander casually without a specific destination.
- VERB
example
معنی(example):
کودکان در تابستان عاشق گشت و گذار در دشتها هستند.
مثال:
The children love to stroam through the fields during summer.
معنی(example):
ما تصمیم گرفتیم در طول ساحل رودخانه گشت و گذار کرده و طبیعت را کشف کنیم.
مثال:
We decided to stroam along the riverbank and explore nature.
معنی فارسی کلمه stroam
:
گشت و گذار کردن به بیهدف در مکانها، اغلب بهصورت غیررسمی.