معنی فارسی strobic

B2

وابسته به نور استروب و تأثیرات آن بر روی حرکت و الگوهای نوری.

Relating to or resembling a strobe, especially in its effects on motion visualisation.

example
معنی(example):

اثر استروبیک می‌تواند الگوهای جالبی از نور ایجاد کند.

مثال:

The strobic effect can create interesting patterns of light.

معنی(example):

در عکاسی، نورهای استروبیک برای عکس‌های دینامیک استفاده می‌شوند.

مثال:

In photography, strobic lights are used for dynamic shots.

معنی فارسی کلمه strobic

: معنی strobic به فارسی

وابسته به نور استروب و تأثیرات آن بر روی حرکت و الگوهای نوری.