معنی فارسی strook

B1

کشیدن، نوازش کردن یا به آرامی بر روی چیزی حرکت کردن.

To move one's hand, fingers, or a tool over a surface gently.

example
معنی(example):

او دستش را بر روی سطح کشید تا نرمی آن را بررسی کند.

مثال:

He strook his hand over the surface to check for smoothness.

معنی(example):

هنرمند به آرامی بر روی بوم کشید و بافت‌های زیبایی ایجاد کرد.

مثال:

The artist stroked the canvas gently, creating beautiful textures.

معنی فارسی کلمه strook

: معنی strook به فارسی

کشیدن، نوازش کردن یا به آرامی بر روی چیزی حرکت کردن.