معنی فارسی strooken

B1

کشیده شده، به معنای نوازش کردن یا لمس کردن چیزی با توجه.

Past participle of stroke; to have moved one's hand or tool over a surface.

example
معنی(example):

او با احتیاط رشته‌های گیتار را نوازش کرده است.

مثال:

She has strooken the strings of the guitar with great care.

معنی(example):

ویولنیست با زیبایی کمان را بر روی رشته‌ها کشیده بود.

مثال:

The violinist had strooken the bow gracefully across the strings.

معنی فارسی کلمه strooken

: معنی strooken به فارسی

کشیده شده، به معنای نوازش کردن یا لمس کردن چیزی با توجه.