معنی فارسی stroyed
B1ویران شدن یا نابود شدن یک شی یا ساختار به طریقی نامطلوب.
To have been destroyed or rendered unusable.
- VERB
example
معنی(example):
ساختمان توسط طوفان ویران شد.
مثال:
The building was stroyed by the storm.
معنی(example):
او مبلمان قدیمی را برای ایجاد فضا ویران کرد.
مثال:
He stroyed the old furniture to make space.
معنی فارسی کلمه stroyed
:
ویران شدن یا نابود شدن یک شی یا ساختار به طریقی نامطلوب.