معنی فارسی stroddle
B1حرکت آرام و با وقار که معمولاً به ضربات نرم مرتبط است.
To walk or move in a leisurely or relaxed manner.
- VERB
example
معنی(example):
سگ شروع به حرکت خرامان در حیاط کرد.
مثال:
The dog began to stroddle across the yard.
معنی(example):
او تماشا کرد که اسب با شکوه حرکت میکند.
مثال:
He watched the horse stroddle gracefully.
معنی فارسی کلمه stroddle
:
حرکت آرام و با وقار که معمولاً به ضربات نرم مرتبط است.