معنی فارسی stroys

B1

داستان‌هایی که نمایانگر فرهنگ یا تاریخ یک گروه هستند.

Narratives that embody the culture or history of a group.

example
معنی(example):

داستان‌های نیاکان به نسل‌های بعدی منتقل شده است.

مثال:

The stroys of the ancestors have been passed down for generations.

معنی(example):

او اغلب داستان‌هایی درباره کودکی‌اش می‌گوید.

مثال:

She often tells stroys about her childhood.

معنی فارسی کلمه stroys

: معنی stroys به فارسی

داستان‌هایی که نمایانگر فرهنگ یا تاریخ یک گروه هستند.