معنی فارسی struction

B1

به معنی ساختار یا نحوه سازماندهی چیزی.

The arrangement or organization of something.

example
معنی(example):

ساختار پروژه چندین ماه طول کشید.

مثال:

The struction of the project took several months.

معنی(example):

او ساختار برنامه را توضیح داد.

مثال:

She explained the struction of the program.

معنی فارسی کلمه struction

: معنی struction به فارسی

به معنی ساختار یا نحوه سازماندهی چیزی.