معنی فارسی struct

B1

ساختن یا سازماندهی چیزی به یک شکل مشخص.

To build or form something.

example
معنی(example):

معمار ساختمان جدید را خواهد ساخت.

مثال:

The architect will struct the new building.

معنی(example):

شما باید استدلال خود را به وضوح ساختاربندی کنید.

مثال:

You need to struct your argument clearly.

معنی فارسی کلمه struct

: معنی struct به فارسی

ساختن یا سازماندهی چیزی به یک شکل مشخص.