معنی فارسی studentry

B1

مجموعه دانش‌آموزان یا اعضای یک موسسه آموزشی، به ویژه در سطح دانشگاه.

The body of students or members of an educational institution, especially at a university level.

example
معنی(example):

دانش‌آموزان دانشگاه یک رویداد خیریه سازماندهی کردند.

مثال:

The studentry at the university organized a charity event.

معنی(example):

دانش‌آموزان می‌توانند بر تصمیمات مهم در مدارس تأثیر بگذارند.

مثال:

Studentry can influence important decisions in schools.

معنی فارسی کلمه studentry

: معنی studentry به فارسی

مجموعه دانش‌آموزان یا اعضای یک موسسه آموزشی، به ویژه در سطح دانشگاه.