معنی فارسی studentless

B1

حالت یا وضعیتی که در آن هیچ دانش‌آموزی وجود ندارد.

Describing a situation where there are no students present.

example
معنی(example):

کلاس در طول تعطیلات بدون دانش‌آموز بود.

مثال:

The classroom was studentless during the holiday.

معنی(example):

کتابخانه در آخر هفته‌ها ساکت و بدون دانش‌آموز بود.

مثال:

The library felt quiet and studentless on weekends.

معنی فارسی کلمه studentless

: معنی studentless به فارسی

حالت یا وضعیتی که در آن هیچ دانش‌آموزی وجود ندارد.