معنی فارسی studenthood

B2

دوران و مرحله‌ای از زندگی که شخص در حال تحصیل است.

The state or condition of being a student.

example
معنی(example):

دوران دانشجویی او پر از تجربیات به یادماندنی بود.

مثال:

Her studenthood was filled with many memorable experiences.

معنی(example):

او به دوران دانشجویی خود با محبت نگاه می‌کند.

مثال:

He looks back at his studenthood with fondness.

معنی فارسی کلمه studenthood

: معنی studenthood به فارسی

دوران و مرحله‌ای از زندگی که شخص در حال تحصیل است.