معنی فارسی stuporous
B2در حالت خمودگی یا بیحالتی که معمولاً ناشی از مشکلات جسمی یا عوارض دارویی است.
In a state of stupor; not fully conscious or aware.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
بیمار بعد از مصرف دارو در حالت بیحالی بود.
مثال:
The patient was in a stuporous state after the medication.
معنی(example):
او به قدری بیحال بود که نمیتوانست به سوالات پاسخ دهد.
مثال:
He was so stuporous that he couldn't respond to questions.
معنی فارسی کلمه stuporous
:
در حالت خمودگی یا بیحالتی که معمولاً ناشی از مشکلات جسمی یا عوارض دارویی است.