معنی فارسی suantly
B1به شکلی سختکوش و با جدیت.
In a manner characterized by diligence or seriousness.
- ADVERB
example
معنی(example):
او بهطور جدی در مسئولیتهای خود عمل کرد و اطمینان حاصل کرد که همه چیز بهدرستی انجام شود.
مثال:
He acted suantly in his responsibilities, ensuring everything was done right.
معنی(example):
او از او انتقاد کرد که وظایفش را بهطور جدی انجام نمیدهد.
مثال:
She criticized him for not completing his tasks suantly.
معنی فارسی کلمه suantly
:
به شکلی سختکوش و با جدیت.