معنی فارسی suasively

B1

به شیوه‌ای که بتواند دیگران را متقاعد کند.

In a way that is intended to persuade or convince.

example
معنی(example):

او به طور متقاعدکننده صحبت کرد و همه را از دیدگاه خود قانع کرد.

مثال:

She spoke suasively, convincing everyone of her point of view.

معنی(example):

گوینده پیام خود را به طور متقاعدکننده ارائه داد تا مخاطب را درگیر کند.

مثال:

The speaker delivered his message suasively to engage the audience.

معنی فارسی کلمه suasively

: معنی suasively به فارسی

به شیوه‌ای که بتواند دیگران را متقاعد کند.