معنی فارسی suasiveness
B2قانعکنندگی، ظرفیت بیان یا دلایل به گونهای که به دیگران انگیزه دهد یا متقاعدشان کند.
The quality of being able to persuade others.
- NOUN
example
معنی(example):
قانعکنندگی او همه را متقاعد کرد که از طرح او پیروی کنند.
مثال:
Her suasiveness convinced everyone to follow her plan.
معنی(example):
قانعکنندگی استدلالهای او دشوار بود که نادیده گرفته شود.
مثال:
The suasiveness of his arguments was difficult to ignore.
معنی فارسی کلمه suasiveness
:
قانعکنندگی، ظرفیت بیان یا دلایل به گونهای که به دیگران انگیزه دهد یا متقاعدشان کند.