معنی فارسی sub-continent

B1

زیرقاره، بخشی از یک قاره است که معمولاً به واسطه ویژگی‌هایی مانند جغرافیا یا فرهنگ از بقیه قاره متمایز می‌شود.

A large landmass that is part of a continent but distinct in its geographical or cultural characteristics.

example
معنی(example):

زیرقاره هند دارای تاریخچه‌ای غنی است.

مثال:

The Indian sub-continent has a rich history.

معنی(example):

از نظر جغرافیایی، این زیرقاره شامل هند، پاکستان و بنگلادش است.

مثال:

Geographically, the sub-continent includes India, Pakistan, and Bangladesh.

معنی فارسی کلمه sub-continent

: معنی sub-continent به فارسی

زیرقاره، بخشی از یک قاره است که معمولاً به واسطه ویژگی‌هایی مانند جغرافیا یا فرهنگ از بقیه قاره متمایز می‌شود.