معنی فارسی sub-continents
B1زیرقارهها، به گروههای بزرگ زمینشناختی اشاره دارند که بخشهای مختلفی از یک قاره را تشکیل میدهند.
Regions within a continent that are characterized by distinct geographical features or climates.
- NOUN
example
معنی(example):
زیرقارههای مختلفی وجود دارند که بر روی اکوسیستمهای مختلف تمرکز دارند.
مثال:
There are various sub-continents that focus on different ecosystems.
معنی(example):
زیرقارهها معمولاً دارای آب و هوای منحصر به فرد و تنوع زیستی خاصی هستند.
مثال:
Sub-continents often have unique climates and biodiversity.
معنی فارسی کلمه sub-continents
:
زیرقارهها، به گروههای بزرگ زمینشناختی اشاره دارند که بخشهای مختلفی از یک قاره را تشکیل میدهند.