معنی فارسی subassemblies

B1

زیرمجموعه‌ها به مجموعات کوچک‌تر اشاره دارد که در کنار هم برای تشکیل یک ساختار بزرگ‌تر کار می‌کنند.

Plural of subassembly; small components assembled to create a larger component

noun
معنی(noun):

An assembly that is assembled with others to form a larger assembly

example
معنی(example):

مهندس چندین زیرمجموعه برای پروژه سفارش داد.

مثال:

The engineer ordered several subassemblies for the project.

معنی(example):

راهنما شامل جزئیات مربوط به زیرمجموعه‌های استفاده شده است.

مثال:

The manual includes details about the subassemblies used.

معنی فارسی کلمه subassemblies

: معنی subassemblies به فارسی

زیرمجموعه‌ها به مجموعات کوچک‌تر اشاره دارد که در کنار هم برای تشکیل یک ساختار بزرگ‌تر کار می‌کنند.