معنی فارسی subaxially
B1بهصورت زیرمحوری، اشاره به روشی یا حالتی دارد که بر اساس نواحی زیر محور اصلی قرار میگیرد.
In a manner relating to the area below the axis.
- ADVERB
example
معنی(example):
ستون فقرات بهطور زیرمحوری برای حمایت بهتر تنظیم میشود.
مثال:
The spine is aligned subaxially for better support.
معنی(example):
درمان بر روی نواحی زیرمحوری آسیبدیده متمرکز بود.
مثال:
The treatment was focused on the subaxially affected areas.
معنی فارسی کلمه subaxially
:
بهصورت زیرمحوری، اشاره به روشی یا حالتی دارد که بر اساس نواحی زیر محور اصلی قرار میگیرد.