معنی فارسی subclimax
B1زیر اوج، به نقطهای در یک داستان یا رویداد اشاره دارد که از لحاظ احساسی کمتر از اوج اصلی است.
A point in a narrative that is less intense than the climax, but still significant.
- NOUN
example
معنی(example):
این کتاب دارای یک زیر اوج است که به عنوان انتقالی به رویداد اصلی عمل میکند.
مثال:
The book has a subclimax that serves as a transition to the main event.
معنی(example):
او قبل از افشای پایان واقعی به یک زیر اوج در داستانش رسید.
مثال:
She reached a subclimax in her story before revealing the true ending.
معنی فارسی کلمه subclimax
:
زیر اوج، به نقطهای در یک داستان یا رویداد اشاره دارد که از لحاظ احساسی کمتر از اوج اصلی است.