معنی فارسی subcomplete
B1نیمه تمام، به حالتی اطلاق میشود که چیزی به طور کامل انجام نشده است و نیاز به تکمیل بیشتری دارد.
In a state of being partially complete but not fully finalized.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
این پروژه نیمه تمام است و تنها نیاز به تنظیمات جزئی دارد.
مثال:
The project is subcomplete, needing only minor adjustments.
معنی(example):
این کار نیمه تمام بود و نشان میداد که نیاز به کار بیشتری دارد.
مثال:
The task was subcomplete, indicating further work was required.
معنی فارسی کلمه subcomplete
:
نیمه تمام، به حالتی اطلاق میشود که چیزی به طور کامل انجام نشده است و نیاز به تکمیل بیشتری دارد.