معنی فارسی subconsciousness
B1زیرآگاهی، حالتی از آگاهی که در آن احساسات و افکار بدون آگاهی ما تاثیر میگذارند.
The part of the mind that is not fully conscious but influences actions and feelings.
- OTHER
example
معنی(example):
او برای یافتن ایدههای خلاقانه به زیرآگاهی خود مراجعه کرد.
مثال:
He tapped into his subconsciousness for creative ideas.
معنی(example):
زیرآگاهی میتواند بدون آنکه متوجه شویم بر رفتار ما تأثیر بگذارد.
مثال:
Subconsciousness can affect our behavior without us realizing it.
معنی فارسی کلمه subconsciousness
:
زیرآگاهی، حالتی از آگاهی که در آن احساسات و افکار بدون آگاهی ما تاثیر میگذارند.