معنی فارسی subcruciform
B1زیرصلیبی، اشاره به شکلهایی که شبیه صلیب هستند، اما کوچکتر یا اصلاحشدهاند.
Having a shape that is in the form of a cross but smaller or modified.
- ADJECTIVE
example
معنی(example):
طراحی ساختمان به شکل زیرصلیب بود و شبیه یک صلیب بود.
مثال:
The design of the building was subcruciform, resembling a cross.
معنی(example):
در زیستشناسی، برخی سلولها شکلهای زیرصلیبی دارند.
مثال:
In biology, certain cells exhibit subcruciform shapes.
معنی فارسی کلمه subcruciform
:
زیرصلیبی، اشاره به شکلهایی که شبیه صلیب هستند، اما کوچکتر یا اصلاحشدهاند.