معنی فارسی subdermic

B1

زیرپوستی، اشاره به انجام فرایندهایی که در ناحیه زیر پوست انجام می‌شود.

Referring to the area or processes occurring below the skin.

example
معنی(example):

تزریق زیرپوستی برای تحویل سریع‌تر دارو توصیه شد.

مثال:

The subdermic injection was recommended for faster medication delivery.

معنی(example):

آن‌ها روش‌های زیرپوستی را برای افزایش جذب دارو مطالعه کردند.

مثال:

They studied subdermic methods to enhance drug absorption.

معنی فارسی کلمه subdermic

: معنی subdermic به فارسی

زیرپوستی، اشاره به انجام فرایندهایی که در ناحیه زیر پوست انجام می‌شود.