معنی فارسی subduce

B1

تسخیر کردن، کنترل کردن یا آرام کردن یک احساس یا حالت.

To subdue or bring under control, especially emotions or responses.

example
معنی(example):

برای تسخیر ترس، او روزانه مدیتیشن کرد.

مثال:

To subduce the fear, she practiced daily meditation.

معنی(example):

او تلاش کرد قبل از سخنرانی، هیجان خود را تسخیر کند.

مثال:

He tried to subduce his excitement before the speech.

معنی فارسی کلمه subduce

: معنی subduce به فارسی

تسخیر کردن، کنترل کردن یا آرام کردن یک احساس یا حالت.