معنی فارسی subendorsed

B1

به معنای تأیید یا حمایت از چیزی به طور جزئی یا غیرمستقیم، معمولاً توسط افرادی با قدرت کمتر.

Partially endorsed or supported, often by individuals of lesser authority.

example
معنی(example):

این پیشنهاد توسط چند کارشناس فرعی تأیید شد.

مثال:

The proposal was subendorsed by a few experts.

معنی(example):

او احساس کرد که کارش توسط مدیریت پایین‌تر تأیید فرعی شده است.

مثال:

He felt his work was subendorsed by lower management.

معنی فارسی کلمه subendorsed

: معنی subendorsed به فارسی

به معنای تأیید یا حمایت از چیزی به طور جزئی یا غیرمستقیم، معمولاً توسط افرادی با قدرت کمتر.