معنی فارسی subgenus
B2زیرجنس، یک طبقهبندی زیستشناسی که بین جنس و گونه قرار دارد و به شناسایی و تفکیک گونهها کمک میکند.
A taxonomic classification rank below a genus and above a species, used to categorize organisms.
- noun
noun
معنی(noun):
A subdivision of a genus.
example
معنی(example):
زیرجنس یک دستهبندی تاکسونومیک زیر یک جنس است.
مثال:
The subgenus is a taxonomic category below a genus.
معنی(example):
در زیستشناسی، زیرجنس به شناسایی گونهها بهطور خاصتر کمک میکند.
مثال:
In biology, a subgenus helps classify species more specifically.
معنی فارسی کلمه subgenus
:
زیرجنس، یک طبقهبندی زیستشناسی که بین جنس و گونه قرار دارد و به شناسایی و تفکیک گونهها کمک میکند.