معنی فارسی subgod

B1

زیر خدا، موجودی که در کنار خداوند اصلی وجود دارد و ممکن است وظایف خاصی را انجام دهد.

A lesser deity that serves or assists a greater god.

example
معنی(example):

در برخی از اسطوره‌ها، یک زیر خدا به مساعدت خداوند اصلی باور دارد.

مثال:

In some mythologies, a subgod is believed to assist the main deity.

معنی(example):

زیر خدا نقش حیاتی در حفظ تعادل طبیعت ایفا کرد.

مثال:

The subgod played a vital role in maintaining the balance of nature.

معنی فارسی کلمه subgod

: معنی subgod به فارسی

زیر خدا، موجودی که در کنار خداوند اصلی وجود دارد و ممکن است وظایف خاصی را انجام دهد.