معنی فارسی subhirsuteness

B1

زبر بودن، حالتی از زبری و حس خشن بر روی سطحی که می‌تواند به واسطه یست‌های طبیعی یا مصنوعی ایجاد شود.

The quality of being rough or having stiff hair or fur.

example
معنی(example):

پرهای جانور به شدت زبر بود.

مثال:

The subhirsuteness of the animal's fur was striking.

معنی(example):

زبر بودن او، او را محکم نشان می‌داد.

مثال:

His subhirsuteness made him look robust.

معنی فارسی کلمه subhirsuteness

: معنی subhirsuteness به فارسی

زبر بودن، حالتی از زبری و حس خشن بر روی سطحی که می‌تواند به واسطه یست‌های طبیعی یا مصنوعی ایجاد شود.