معنی فارسی subinduce
B1تحت تأثیر قرار دادن، یا به طور غیر مستقیم باعث وقوع یک حالت یا واکنش شدن.
To indirectly cause or influence a reaction or response.
- VERB
example
معنی(example):
آنها تصمیم گرفتند واکنش را تحت تأثیر قرار دهند تا آثار آن را اندازهگیری کنند.
مثال:
They decided to subinduce the reaction to measure its effects.
معنی(example):
دانشمند سعی کرد در آزمایش یک پاسخ را تحت تأثیر قرار دهد.
مثال:
The scientist attempted to subinduce a response in the experiment.
معنی فارسی کلمه subinduce
:
تحت تأثیر قرار دادن، یا به طور غیر مستقیم باعث وقوع یک حالت یا واکنش شدن.