معنی فارسی subminiature

B2

به مدل‌ها یا اشیای بسیار کوچک اطلاق می‌شود که جزئیات دقیقی دارند.

Referring to a model or representation that is extremely small in scale.

adjective
معنی(adjective):

Compact or smaller than miniature.

example
معنی(example):

او مدل‌های زیرمینیاتوری از خودروهای کلاسیک جمع‌آوری کرد.

مثال:

He collected subminiature models of classic cars.

معنی(example):

هنرمند مجسمه‌های زیرمینیاتوری خلق کرد که همه را شگفت زده کرد.

مثال:

The artist created subminiature sculptures that amazed everyone.

معنی فارسی کلمه subminiature

: معنی subminiature به فارسی

به مدل‌ها یا اشیای بسیار کوچک اطلاق می‌شود که جزئیات دقیقی دارند.