معنی فارسی submolecule

B1

زیرمولکول به گروهی از اتم‌ها که به طور خاصی به هم متصل شده‌اند گفته می‌شود.

A group of atoms bonded together that is smaller than a molecule.

example
معنی(example):

یک زیرمولکول ممکن است از چندین اتم متصل به یکدیگر تشکیل شده باشد.

مثال:

A submolecule might consist of several atoms connected together.

معنی(example):

مطالعات نشان می‌دهد که چگونه زیرمولکول‌ها به واکنش‌های شیمیایی کمک می‌کنند.

مثال:

Studies reveal how submolecules contribute to chemical reactions.

معنی فارسی کلمه submolecule

: معنی submolecule به فارسی

زیرمولکول به گروهی از اتم‌ها که به طور خاصی به هم متصل شده‌اند گفته می‌شود.