معنی فارسی suborbiculated

B1

بدون اشاره به سازمان یافته، به توصیف یک شکل با ویژگی‌های زیر گردی اشاره دارد.

Characterized by having a slightly circular form.

example
معنی(example):

نمونه پس از تحلیل به عنوان دارای زیر گردی مشخص شد.

مثال:

The specimen was found to be suborbiculated after analysis.

معنی(example):

محققان فرم زیر گردی را در مطالعه خود شناسایی کردند.

مثال:

Researchers identified the suborbiculated form in their study.

معنی فارسی کلمه suborbiculated

: معنی suborbiculated به فارسی

بدون اشاره به سازمان یافته، به توصیف یک شکل با ویژگی‌های زیر گردی اشاره دارد.