معنی فارسی subordinated debt
B2بدهی که در اولویت پرداخت پایینتری نسبت به سایر بدهیها قرار دارد و در صورت ورشکستگی آخرین کسانی است که پول دریافت میکند.
A type of debt that is repaid after other debts have been paid in the event of liquidation.
- NOUN
example
معنی(example):
بدهی subordinated یک وام است که در صورت تصفیه از سایر وامها پایینتر قرار میگیرد.
مثال:
Subordinated debt is a loan that ranks below other loans in case of liquidation.
معنی(example):
سرمایهگذاران در بدهی subordinated تنها پس از تسویه سایر بدهیها پرداخت میشوند.
مثال:
Investors in subordinated debt get paid only after other debts have been settled.
معنی فارسی کلمه subordinated debt
:
بدهی که در اولویت پرداخت پایینتری نسبت به سایر بدهیها قرار دارد و در صورت ورشکستگی آخرین کسانی است که پول دریافت میکند.